داستان هفدهم، الحمدلله
چشمهای پردهدار
روایت های مادرانه، برای آموزش اذکار در زندگی و جاری ساختن روح معنوی بین اتفاقات روزمره با نگاه عظمت دهی به پدیده ها
نویسنده: ندا دستگاهی
قصهگو: سمیه میرزایی
موضوع: توجه به نعمت پلک و تشابه آن با پرده، توجه به نعمت ستر و حفظ، کمک به مادر در نگهداری خواهر کوچکتر
کلمات کلیدی: نقاشی، خانه، پرده، پنجره، چشم، در، دهان.
آمادهسازی ذهن کودک برای ورود به داستان
- بچهها پلکتون رو ببندید. چی میبینید؟ درسته هیچی. همه جا تاریک میشه. حالا پلکهاتون رو باز کنید. چی میبیند؟
- تا حالا فکر کردید اگر پلکمون بسته نمیشد چی میشد؟ یا اصلا باز نمیشد؟ بیاین بریم ببینم پلک شبیه چیه؟
متن داستان را از اینجا بخوانید.
صوت داستان را از اینجا دریافت کنید.
فعالیتهای داستان:
- با یک پارچه چشمهاتون رو ببندید و سعی کنید مامان رو بگیرید یا یه نقاشی بکشید.
کاربرگ مرتبط با این داستان را از اینجا دانلود کنید.
دانه هفدهم تسبیح: | |||
متن داستان | صوت داستان | فرم ارزیابی | کاربرگ |