داستان بیست و پنجم، سبحان الله
تیراندازی
روایت های مادرانه، برای آموزش اذکار در زندگی و جاری ساختن روح معنوی بین اتفاقات روزمره با نگاه عظمت دهی به پدیده ها
نویسنده: فاطمه اختردانش
قصه گو: سمیه میرزایی
موضوع: ناتوانیها را دیدن و درجهت رفع آنها قدم برداشتن، عدم ناامیدی و القای آن به اطرافیان و داشتن برنامه برای پیشرفت
کلمات کلیدی: اردو ، اتوبوس، کاغذ نشانه، تفنگ بادی، مگسک،پیشرفت، سبحان الله
آمادهسازی ذهن کودک برای ورود به داستان
- بچهها چقدر دوست دارید تیراندازی بکنید؟ حتما همهتون دوست دارید. قصه امروز ما هم در مورد تیراندازی و مهارت در آن هست.
متن داستان را از اینجا بخوانید.
صوت داستان را از اینجا دریافت کنید.
فعالیتهای داستان:
- با کمک مامان با قوطیهای پنیر یک برج درست کنید و سعی کنید با توپ به آن شلیک کنید. فاصلهتون رو هم کمکم، از توپ بیشتر کنید. ببینم کی هدفگیریاش بهتر بود؟
کاربرگ مرتبط با این داستان را از اینجا دانلود کنید.
دانه بیست و پنجم تسبیح: | |||
متن داستان | صوت داستان | فرم ارزیابی | کاربرگ |