![]()
«مباحثی از استاد غفرانی»
چند پرسش و پاسخ درباره سوره فتح تقدیم حضورتان میشود:
1ـ مهمترین اهداف (هر) فتـحی (در هر زمینه و زمان و مکانی) کدامند؟
پاسخ:
اول: لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ ما تَأَخَّرَ.
دوم: وَ یُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ.
سوم: وَ یَهْدِیَکَ صِراطاً مُسْتَقیماً (2)
چهارم: وَ یَنْصُرَکَ اللَّهُ نَصْراً عَزیزاً (3)
پنجم: لِیُدْخِلَ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ …
ششم: وَ یُکَفِّرَ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ … (5)
هفتم: وَ یُعَذِّبَ الْمُنافِقینَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِکینَ وَ الْمُشْرِکاتِ الظَّانِّینَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ … (فتح/6)
2ـ محور اصلی سوره کیست؟
پاسخ:
1. تو: إِنَّا فَتَحْنا لَکَ، … (1)
2. تو: لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ، ….
3. تو: وَ یُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ،
4. تو: وَ یَهْدِیَکَ صِراطاً مُسْتَقیماً (2)
5. تو: وَ یَنْصُرَکَ اللَّهُ نَصْراً عَزیزاً (3)
6. تو: إِنَّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذیراً (8)
7. رسول: لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ، …
8. او: وَ تُعَزِّرُوهُ وَ تُوَقِّرُوهُ، …
9. او (= خدا): وَ تُسَبِّحُوهُ بُکْرَهً وَ أَصیلاً (9)
10. تو: إِنَّ الَّذینَ یُبایِعُونَکَ، إِنَّما یُبایِعُونَ اللَّهَ … (10)
11. تو: سَیَقُولُ لَکَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرابِ، … (11)
12. رسول: بَلْ ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ یَنْقَلِبَ الرَّسُولُ وَ الْمُؤْمِنُونَ إِلى أَهْلیهِمْ أَبَداً … (12)
13. رسول: وَ مَنْ لَمْ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ فَإِنَّا أَعْتَدْنا لِلْکافِرینَ سَعیراً (13)
14. رسول: … وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ یُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ ….
15. رسول: وَ مَنْ یَتَوَلَّ (از إطاعت رسوله) یُعَذِّبْهُ عَذاباً أَلیماً (17)
16. تو: لَقَدْ رَضِیَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنینَ إِذْ یُبایِعُونَکَ تَحْتَ الشَّجَرَهِ (18)
17. رسول: .. فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکینَتَهُ عَلى رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ، (26)
18. رسول: لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْیا بِالْحَقِّ … (27)
19. رسول: هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دینِ الْحَقِّ …. (28)
20. محمّد = رسول: مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ … (فتح/29)
پس محور اصلی این سوره به استناد این 20 عبارت فوق، حضرت محمّد صلی الله علیه و آله (و هر رهبرِ منصوبِ الهی بعد از ایشان است که زمینه ظهور رسالتِ آن حضرت را مهیّا میکند،) میباشد. لذا هر فتحی در هر زمینه و هر مکان و زمانی، لطف و عنایتی الهی است برای شفّافتر شدنِ:
اولا: عظمتِ مقامِ رسالت و نقش بیبدیلِ رهبر منصوبِ الهی، در اندیشه مردم جهان،
ثانیا: روشنشدن تکلیفِ مؤمنین در ولایتپذیری (= تراز کردن همه زندگی خود و کم کردن فاصله خود با) رهبرِ منصوب الهی در هر زمان، ثالثا: رسوائی منافقین (آنها که از کدخدا بیش از خدا میترسند،) میباشد.
3ـ منظور از فتـــــــح چیست؟
پاسخ:
فتح: هر نوع گشایش موقتی یا پایدار مثبت یا منفی است که به إذن الهی برای خروجِ انسان از وضعِ موجود و ورود او به موقعیتی جدید فراهم میشود.
گشایش موقت (در زمینه علمی، معرفتی!، دینی!، صنعتی، اجتماعی، نظامی و غیره،) مانند: فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ کُلِّ شَیْءٍ حَتَّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَهً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُونَ (أنعام/44)
گشایش دائمی مثبت (که در واقع پیروزی و فوز است،) مانند: وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ … (أعراف/96)
(حضرت نوح علیه السلام فرمود:) فَافْتَحْ بَیْنی وَ بَیْنَهُمْ فَتْحاً وَ نَجِّنی وَ مَنْ مَعِیَ مِنَ الْمُؤْمِنینَ. (شعراء/118)
ما یَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَهٍ فَلا مُمْسِکَ لَها … (فاطر/2)
وَ سیقَ الَّذینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّهِ زُمَراً حَتَّى إِذا جاؤُها وَ فُتِحَتْ أَبْوابُها … (زمر/73)
گشایش دائمی منفی مانند:
حَتَّى إِذا فَتَحْنا عَلَیْهِمْ باباً ذا عَذابٍ شَدیدٍ … (مؤمنون/77)
وَ سیقَ الَّذینَ کَفَرُوا إِلى جَهَنَّمَ زُمَراً حَتَّى إِذا جاؤُها فُتِحَتْ أَبْوابُها … (زمر/71)
توجّه: ظاهراً منظور از إِنَّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبیناً گشایشی مطلق، ممتد، روزافزون و همهجانبه است و منحصر به فتح مکه نیست بلکه تا عاقل شدن أکثر مردم و ظهور آخرین حجّت الهی و جانشین شدن صالحین بر همه امور و برافراشته شدن پرچم حق و تحقّق عدالت و أمنیت در سراسر جهان، ادامه دارد.
4ـ عبارت: تُسَبِّحُوهُ در این آیه یعنی چه؟ لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُعَزِّرُوهُ وَ تُوَقِّرُوهُ وَ تُسَبِّحُوهُ بُکْرَهً وَ أَصِیلًا؟ (فتح/9)
پاسخ
آیه هشتم میفرماید: إِنَّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذیراً (فتح/8)
و در آیه نهم میفرماید: مأموریت تو در شاهد، مبشّر و نذیر بودن برای اینست که مردم اولا: به خداباوری برسند، ثانیا: سفیرِ خدا را چنان بپذیرند که در همه امور زندگی مطیع و تابع او شوند، ثالثا: تُعَزِّرُوهُ او را (از نظر درون) عزیز و خدشهناپذیر شمارند، رابعاً: تُوَقِّرُوهُ و برای او (از نظر مواضع بیرونی) وِقار و عظمت و تزلزلناپذیری قائل شوند، خامساً: تُسَبِّحُوهُ او را از هر نظر منزّه و اُسوه بدانند.برخی از مفسرین فرمودهاند: ضمیر هُ در تُعَزِّرُوهُ و تُوَقِّرُوهُ به رسول اما در تُسَبِّحُوهُ به الله برمیگردد. مثلا: حضرت آیه الله جوادی آملی فرمودهاند: « ما چون دسترسی به ذات اقدس الهی نداریم لذا منظور، اجلال و توقیر رسول و دین اوست و آن توحید سر جای خود محفوظ است ما معتقدیم که او واحدٌ لا شریک له اما اگر بخواهیم بزرگداشت داشته باشیم، گرامی داشته باشیم و احترام بکنیم « احترام او » احترام به « خلیفه او » و « دین او » است. »
و برخی از مفسرین فرمودهاند که: مرجع ضمیر ه در هر سه عبارت: تُعَزِّرُوهُ و تُوَقِّرُوهُ و تُسَبِّحُوهُ فقط الله است.
اما طبق قواعد عربی و منطقی، مرجع ضمیر فقط اولین إسم قبل از آن میباشد. مثل این آیه که میفرماید: {یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثیراً (41) وَ سَبِّحُوهُ بُکْرَهً وَ أَصیلاً (أحزاب/42)} که منظور از ضمیر هُ قطعا الله است.
پس طبقِ ظاهر آیه، مرجع ضمیر ه در هر سه عبارت: تُعَزِّرُوهُ و تُوَقِّرُوهُ و تُسَبِّحُوهُ فقط حضرت رسول میباشد که برگزیده و مصطفای الهی است و مردم موظّفند ایشان را از هر ایرادی منزّه و معصوم بدانند و در هر زمینهای به او اطمینان کامل داشته باشند.
5ـ در آیه: لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ ما تَأَخَّرَ … (فتح/2) ذنب یعنی چه؟ و چه ارتباطی با غفرانِ الهی دارد؟
پاسخ:
طبق بیان این سوره، اولین هدف (هر) فتح (ی) اینست که خداوند ذنب تو را دائماً بیامرزد. (!!!؟؟؟)
نکته اول: اینکه چرا عبارت: إِنَّا فَتَحْنَا به صورت جمع بیان شده اما عبارت: لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ به خود خداوند منحصر شده، نکته مهمی است که فعلا به آن نمیپردازیم.
نکته دوم: هر فتحی، یک نعمت است و لازمه نعمت، شکر است و به بخششِ گناه ربطی ندارد زیرا عامل بخشش گناه فقط إستغفار، توبه و اِنابه میباشد.
نکته سوم: منظور از ذنبِ تو چیست؟ و پاک شدن این ذنبِ تو چه ارتباطی با فتحِ ما دارد؟
برای یافتن پاسخ باید بدانیم که حضرت رسول أکرم صلی الله علیه و آله قطعا منصوب الهی پس معصوم و حتماً از هر گناه و قصور و تخلّفی مصونیت دارند. (لذا خداوند به مؤمنین دستور میدهد: هر صبح و شام علاوه بر اینکه باید به رسول منصوب الهی ایمان بیاورند و او را عزیز و موقر بدانند، باید او را منزه نیز بدانند: لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُعَزِّرُوهُ وَ تُوَقِّرُوهُ وَ تُسَبِّحُوهُ بُکْرَهً وَ أَصِیلًا (فتح/9)
برخی از مفسرین (که ظاهرا آیات را منحصر به شأن نزول میدانند) این ذنب تو را از جنسِ ذنب حضرت موسی علیه السلام گفتهاند که فرمود: لَهُمْ عَلَیَّ ذَنبٌ (شعراء/14)(من نزد آنها به خاطر کُشتن مأمور فرعون گنهکارم. ) و گفتهاند: مشرکین با فتح مکه، از گناه ایشان به خاطر کُشتار مشرکین جنگ بدر و اُحد و أحزاب صرفنظر کردند!!!؟؟؟اما قرآن زنده و طبق فرمایش حضرات معصومین صلوات الله علیهم برای همه در هر زمان و مکان است و محدود به شأن نزول نیست.
پس احتمالا منظور از ذَنْبِکَ (گناه تو) گناهان و إتهامات و ملحقاتی است که مردم ظاهربین و سطحینگر و بیإطلاع از پشت صحنه امور و خواص بیبصیرت هر زمان (با تحریک دشمنان، تحریف رسانهها و إفک منافقان) در ذهنشان میپرورانند و با گفتار خود به رهبر منصوب الهی نسبت میدهند تا محوریت رهبر و حقانیت نظام اسلامی از بین برود و زمینه تفرقه در جامعه فراهم و منافعِ دشمنان محقّق شود.
پس هر فتحی در هر زمینه و در هر زمانی آن ملحقات ناروا و وهمی و ساختگی منتسب به رهبر منصوب الهی را پاک و تطهیر میکند.
تازهترین نمونه این فتح و پیروزی نظام ولایت فقیه در مقابل تجاوز أحمقانه صهیونیستها و آمریکا را مردم ایران و جهان به وضوح دیدند و حقّانیت سخن رهبر حکیم و فرزانه (که منصوب عام است و به عنوان نایب معصوم قطعا عصمت ظلّی دارد و) فرمودند: مذاکره قطعا فریب است، مذاکره با دشمن ذاتی، حتما عاقلانه و مؤمنانه و شرافتمندانه نیست، بر همگان روشن شد و همه فهمیدند که سخنان ایشان کلامِ حقّ و درست و به موقع بود که افراد باسوادی که قبلاً تزکیه نشدهاند، این تحلیلهای حکیمانه را نمیفهمند.
6ـ عبارت: ما تَأَخَّرَ یعنی چه؟ لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ ما تَأَخَّرَ … (فتح/2)
پاسخ:
دو عبارت ما تَقَدَّمَ و ما تَأَخَّرَ قطعا هر دو ماضی اند اما برخی مترجمین و مفسرین عبارتِ ما تَأَخَّرَ را مضارع (ما یَتَأَخَّرَ) پنداشته و آینده و بعداً میآید ترجمه کردهاند اما حضرت آیه الله جوادی آملی آن را رد کرده و فرمودند: « برخی خیال کردند مَا تَأَخَّرَ یعنی آنچه بعد میآید و گناهان آینده او بخشوده میشود که این ترجمه مستلزم رفع تکلیف و معاذ الله به معنی اباحهگری است زیرا اگر بگویند گناهان آینده فلانی امروز بخشوده میشود یعنی او مکلّف نیست و هر کاری مجاز است انجام دهد! چنین چیزی اصلاً فرض ندارد. »« اگر از خدا بخواهیم توفیق بدهد که در آینده ما گناه نکنیم ایرادی ندارد اما اگر از هم اکنون بگویند گناهی که در آینده میکنی بخشیدیم این یعنی اباحهگری، یعنی مکلّف نیستی در حالی که قرآن حضرت را مکلّف میداند و میفرماید: لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ یا اگر ولایت حضرت امیر را نگویی اصل رسالت را به انجام نرساندی! …. پس آن وجوه کلاً مطرود است و هیچکدام از آنها قابل پذیرش نیست، »در واقع ما تَقَدَّمَ و ما تَأَخَّرَ هر دو سابقند منتها یکی جلوتر و یکی دنبال است، پس مَا تَأَخَّرَ یعنی: بعد از همان فتح.
از این توضیحات کمی پیچیده ظاهرا باید این نکته را بفهمیم که هر فتحی که خداوند پدید میآورد، پیامدهای به ظاهر منفی إقدامات رهبر منصوب الهی را در أذهان مردم تا مدتی تطهیر میکند. (مانند این پیروزی بینظیری که خداوند طی دوازده روز برای جبهه مقاومت فراهم آورد و بسیاری از افراد بدحجاب، بیتفاوت، ضعیفالإیمان را مشتاق رهبر عالیقدر و نظام اسلامی نمود.) البته ممکن است تحت تأثیر جنگ شناختی دشمنان و منافقان باز مردم نسبت به رهبر الهی خود و کارائی نظام اسلامی تردید پیدا کنند.
7ـ فرقِ یُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ با أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی (مائده/3) چیست؟ و چرا خداوند نِعْمَتش را کامل نمیکند؟
پاسخ اول:
نعمتهای الهی مجموعهای از توانمندیهای فردی و امکانات جمعی است که هر انسانی برای رشد و انجام مأموریت الهی خود در مسیر تکامل به آنها نیازمند است.
عبارت: یُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ (با مضارع) حکایت از این دارد که رهبرِ منصوب الهی برای انجام مأموریت و رسالتِ جهانی خود، نیازمندِ نعمتِ مستمر و دائمی است.
پرسش مهم: آن فتح مستمر و آن نعمت مستمر و تمام نشدنی برای رهبرِ منصوب الهی چیست؟
یک فرق اساسی رهبران الهی با سلاطین اینست که سلطهگران تشنه کشورگشائی و به بردگی کشاندن مردم اند اما رهبرِان الهی تشنه فتح عقول و قلوب مردم و رهائی آنها از غفلت، جهالت، ضلالت و از جهنّم نفسانیت و هدایت و رساندنِ آنها به سعادت جاودانه است.
پس به احتمال قوی منظور از سوره فتح فتح مکه نیست بلکه منظور تحقق این دو أمر مهم است: أمر اول: تبری مردم از طواغیت و عاقل و مؤمن شدن هر یک از آنها و رشد معرفتی آنها تا سر حدّ بیعتِ با خدا و رهبر منصوبِ او.أمر دوم: غربال و مشخص شدن افرادِ کافر و منافق برای مردم است. ظاهرا این دو أمر مصداقِ یُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ و فتح و نعمت مستمر برای هر رهبرِ منصوب الهی است.
پاسخ دوم:
نعمتهای الهی مجموعهای هستند که مثل أجزاء یک گوشی هوشمند و قطعات یک پازل باید هر کدام به تدریج و بطور جداگانه تحقق پیدا کنند تا ظاهرِ آن مجموعه تمام شود و افرادِ عاقل و مسلمان با تمسک به آنها بتوانند خود را به اوج کمال برسانند. با معرفی رسولان منصوب الهی برای تحقق رسالتِ نهائی رسول أکرم صلی الله علیه و اله دین به کمالِ خود رسید و با إکمال دین طبق آیه: أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی مجموعه نعمتهای الهی برای مردم نیز تمام شد و به پایان رسید تا آنها با تمسک همهجانبه به این دین کامل شده، خودشان را به کمال برسانند.
پاسخ سوم:
نعمتها (مانند مسائل مطرح برای دانشآموزان) برای آزمایش مردم و به کمال رسیدن آنهاست، پس خداوند باید نعمتهایش را فقط تمام و بینقص در اختیار مردم بگذارد: … وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ (صف/8) تا معلوم شود کدامیک از مردم با قدردانی از نعمتها خود را به کمال میرسانند و کدامیک با ناشکری در جهنّم جهالت و لجاجت، سقوط میکنند.
همبستگی حاصل از تهاجم احمقانه صهیونیستهای جنایتکار در داخل و خارچ بهترین فتح برای نظام اسلامی و مقام معظم رهبری است.
8ـ عبارت: وَ یَهْدِیَکَ صِراطاً مُسْتَقیماً (2) حامل چه نکات مهمی است؟
پاسخ:
نکته اول:متأسفانه مترجمین و مفسرین در ترجمه آیه دوم سوره فتح گفتهاند: تا از گناهان گذشته و آینده تو درگذریم و تا نعمتش را بر تو تمام کند و به راه راست هدایتت نماید. !!!!!!؟؟؟؟؟؟به نظر میرسد این ترجمه غلط است زیرا رسول الله صلی الله علیه و آله، خود صراط مستقیم است و در آن قرار دارد زیرا قرآن میفرماید: إِنَّکَ عَلى صِراطٍ مُسْتَقیمٍ (زخرف/43)(یس/4)و در دعاها و زیارتها به همه أهل البیت صلوات الله علیهم میگوییم: أَنْتُمُ الصِّرَاطُ الْأَقْوَمُ
و نقش اصلی رهبر منصوب الهی، هدایت مردم به صراط مستقیم است: …. وَ إِنَّکَ لَتَهْدی إِلى صِراطٍ مُسْتَقیمٍ (شوری/52) وَ إِنَّکَ لَتَدْعُوهُمْ إِلى صِراطٍ مُسْتَقیمٍ (مؤمنون/73)
قرآن، وجود رهبر منصوب الهی در میان مردم را تنها راه هدایت آنها به صراط مستقیم میداند:وَ کَیْفَ تَکْفُرُونَ وَ أَنْتُمْ تُتْلى عَلَیْکُمْ آیاتُ اللَّهِ وَ فیکُمْ رَسُولُهُ وَ مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلى صِراطٍ مُسْتَقیمٍ (آلعمران/101){و چگونه کفر مىورزید با اینکه آیات خدا بر شما إرائه مىشود و رسول او میان شماست و هر که (به واسطه اطاعت از رسول منصوب الهی) به خدا تمسک بجوید قطعا به صراط مستقیم هدایت شده است.}
قرآن، وجود رهبر منصوب الهی را نور (حقّنما) مینامد و میفرماید: (انسان) فقط با نور رهبر منصوب خدا میتواند به رضوان الهی و اسلام برسد و از همه تاریکیها رهائی یابد و به صراط مستقیم هدایت شود: یا أَهْلَ الْکِتابِ قَدْ جاءَکُمْ رَسُولُنا … قَدْ جاءَکُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ … (15) یَهْدی بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ وَ یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَ یَهْدیهِمْ إِلى صِراطٍ مُسْتَقیمٍ (مائده/16)
پس خداوند در سوره فتح میفرماید: إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحًا مُّبِینًا (1) (ما برای معرفی شأن و مقام و نقشِ تو گشایشی مستمر و روشنگرانه پدید آوردیم.)برای اینکه:اول: لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ … (تا: خداوند أذهان مردم را نسبت به شأن و مقام والای تو پاکسازی کند.)دوم: وَ یُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ. (تا: خداوند قلوب مردم را بیش از پیش برای نورانیتِ تو بگشاید،)سوم: وَ یَهْدِیَکَ صِراطاً مُسْتَقیماً (2) (تا: تو به عنوان صراط مستقیم و اسوه حسنه و میزان و ملاک حقّ معرفی شوی و همه مجذوب تو شوند تا تو مردم را به صراط مستقیم ـ و به امامت و ولایت ـ هدایت نمائی.)
9ـ در آیه: وَ یَنصُرَکَ اللَّهُ نَصْرًا عَزِیزًا (3) چه پیامهائی قرار دارد که ما باید آنها را بدانیم؟
پاسخ:
پیام اول: خداوند علیم حکیم، هر فتحی را برای حمایت از رهبر منصوبش پدید میآورد.
پیام دوم: نصرت و حمایت الهی برای رهبر منصوب هر زمان، دائمی و از درون و بیرون و در همه أبعاد رهبری اوست.
پیام سوم: نصرت الهی، مؤثّر و نقطهزن و قطعی و نافذ است.
پیام چهارم: ممکن است رهبر منصوب الهی (مانند: اُحد و مسکن و کربلاء)، ظاهرا مغلوب شود اما چون او مقهور مخلوق و دنیا نیست و در عصمت الهی قرار دارد، و چون نصرت الهی، همیشه نفوذناپذیر و عزیز و شکستناپذیر و بینظیر و معجزهآسا است، لذا رسالت و قیام او هیچ آسیبی نمیبیند و راه و مکتب و حیاتبخشی او ادامه دارد.
بعد از فتح مکّه، روزی اباسفیان ملعون متحیّرانه از خودش پرسید: چگونه آنها پیروز شدند؟ حال آنکه ما بیشتر بودیم، سربازان ما سواره بودند و آنها پیاده، ما به سربازانمان کباب دادیم و اینها خرما دادند، ما به سربازمان خود شمشیر دادیم و آنها چوب دادند، پس چه شد که ما شکست خوردیم؟
حضرت رسول أکرم صلی الله علیه و آله، از پشت سر دست بر دو کتف اباسفیان گذاشتند فرمودند: بِاَللهِ غَلَبْتُک یَا أَبَا سُفْیَانَ زیرا: لِلَّهِ جُنُودُ السَّماوَاتِ وَ الأرْضِ (خداوند ما را پیروز کرد زیرا همه عناصر جهان، سپاه و مأموران اویند.)
(یعنی: خداوند گاه با تار عنکبوت رسولش را میرهاند، گاه به زمین میگوید، قارون را در خود فرو ببر، گاه به آتش میگوید: برای أبراهیم، سرد و سالم باش. گاه به دریا و گاه به باد أمر میکند که در خدمت رسول او باشند، گاه با شقالقمر، گاه با شق الحجر، گاه با شق الأرض، گاه با پیدایش شتری شیرده از کوه، گاه با لیله المبیت، یا کندن در قلعه خیبر و آن ضربه جانانه یوم الخندق توسط حضرت أمیرالمؤمنین صلوات الله علیه سفیر خود را حمایت میکند و نصرت میدهد …..)
پس نصرت الهی برای رهبر منصوب الهی در هر زمان، هرگز برای بشر، قابل تصور و قابل پیشبینی نیست و بینظیر و عزیز است ….
10ـ در آیه: هُوَ الَّذی أَنْزَلَ السَّکینَهَ فی قُلُوبِ الْمُؤْمِنینَ لِیَزْدادُوا إیماناً مَعَ إیمانِهِمْ وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ کانَ اللَّهُ عَلیماً حَکیماً (4) چه پیامهائی قرار دارد که ما باید آنها را بدانیم؟
پاسخ:
پیام اول: اگر أهل ایمان (= مذهبیها) محتوای 89 آیهای که با یا ایها الذین آمنوا شروع شده را عاقلانه رعایت کنند و به ایمان قلبی ثابت برسند و مؤمن حقیقی شوند، خداوند آرامش پایدار را در هر شرائطی در قلب آنان جاری و ایمانشان را روزآمد و عمیق و گسترده میکند تا هرگز دچار شک و تردید و متزلزل نشوند.
پیام دوم: همه عناصر جهان و همه أجزاء بدن انسان، مأمورین مقتدر و مطیع الهی هستند و هیچ جن و إنس و شیطان و عنصری از إشراف الهی بیرون نیست و مؤمنین همواره مورد حمایت الهی قرار دارند.
پیام سوم: همه حوادث جهان، عالمانه و حکیمانه و دقیق و در زمان مناسب رخ میدهند و هیچ رخدادِی در طبیعت، بیحکمت و عبث و بازیچه نیست.و هر ظلم، زشتی، بیعدالتی، ناأمنی و فسادی در زمین و در جوامع بشری از عملکرد غیر عاقلانه افراد بشر است.