اولین نشست تخصصی «ارائه الگوی پژوهش در قرآن کریم با محوریت معرفی پژوهشهای روانشناسی با رویکرد تدبری» با حضور دکتر هادی بهرامی احسان معاون پژوهشی دانشکده روانشناسی دانشگاه تهران، احمدرضا اخوت مسئول مجمع مدارس دانشجویی قرآن و عترت(ع) و دکتر فاطمه فیاض مسئول شورای مرکزی هسته پژوهشی روانشناسی اسلامی دانشگاه تهران، یکشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۷ در دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران برگزار شد.
در ابتدای این برنامه که به همت معاونت پژوهشی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران و مجمع مدارس دانشجویی قرآن و عترت(ع) اداره کل فرهنگی و اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد؛ پژوهشهای انجام گرفته با موضوعات «طراحی مدل اکتشافی افسردگی از منظر قرآن و طراحی اثربخشی پروتکل درمانی مبتنی بر آن»، «معناشناسی اضطراب فراگیر از منظر قرآن و پیشنهاد بسته درمانی آن»، «بررسی انواع افسردگی از منظر قرآن کریم با ابعاد خودشناسی و جهتگیری مذهبی»، «نظریه آسیبشناسی از منظر قرآن کریم»، «عوامل خیانت زناشوئی و راهکارهای پیشگیری آن بر مبنای قرآن»، «استعدادشناسی از منظر قرآن» و… معرفی شدند.
در ادامه، دکتر فاطمه فیاض با تبریک میلاد امام حسن عسکری(ع) به معرفی هسته پژوهشی روانشناسی پرداخت و گفت: هسته پژوهشی روانشناختی اسلامی در سال ۱۳۹۰ و به صورت کاملا خودجوش توسط جمع کوچکی کار خود را آغاز کرد. محوریت جلسات در ابتدای امر پایاننامه خود بنده بود و بعد از چند سال، دوستان و اساتید دیگری به جمع ما پیوستند و الحمدلله بعد از هفت سال این جلسات به صورت مستمر در روزهای یکشنبه در معاونت پژوهشی دانشکده روانشناسی برگزار میشود.
وی افزود: هدف از فعالیت این گروه پژوهشی، تدوین موضوعات روانشناسی در قرآن است که با استفاده از قرآن و روایات به آن میپردازند و موضوعاتی مانند شخصیت و چیستی انسان، اختلال در روان انسان و درمان حوزههای روانشناختی مطرح میشود. تلاش بر این است که درمان این موضوعات در اولویت کار قرار گیرد.
دکتر فیاض تصریح کرد: پژوهشهای مختلفی هم در این زمینهها که شامل حوزههای آسیبشناسی، نظریه درمان، شخصیت و ارزیابی شخصیت، پیشگیری از خیانت، افسردگی و راههای درمان افسردگی، اضطراب و راههای درمان آن صورت گرفته است.
احمدرضا اخوت در ادامه این همایش به سخنرانی پرداخت و گفت: نکته مهم، نسبت ما با کلام وحی است. مقدمه اول در اینباره این است که اگر انسان رابطه خود را با خدا و کلام خدا به خوبی بداند حتماً هدایت میشود و زندگی خوبی خواهد داشت و از انواع بحرانها نجات پیدا میکند. همه درگیریهای انسان در این است که به نوعی میخواهد این ارتباط خود را با خدا ایجاد کند. مقدمه دوم این است که در عین حال که همه ما اذعان داریم که قرآن و کلام خدا، زندگی ما را خوب میکند، برخی مسائل باعث میشود که به کلام خدا بیاعتنا باشیم یا به آن رجوع نکنیم و یا به صورت محدود رجوع کنیم.
مسئول مجموع مدارس دانشجویی قرآن و عترت(ع) افزود: برخی وظیفه خود را مقابله با این مسیر میدانند. برخی تصور میکنند که خدا با انسان سخن گفته اما سخنانش مهم نبوده است. مطالبی را گفته که چه بسا با خردورزی هم میشد به آنها پی برد. برخی نیز معتقدند کلام خدا مختص علماست و مانند یک تخصص تنها افرادی خاص میتوانند به آن راه پیدا کنند و قرار نیست که کلام خدا برای همه انسانها باشد. برخی دیگر میگویند در قرآن فقط مطالب دینی وجود دارد و اگر ما بخواهیم درباره مسایل زندگی و… به قرآن رجوع کنیم، در قرآن به این مسائل پرداخته نشده است و باقی مسائل را باید از روایات استخراج کرد.
اخوت با بیان این که این افکار ما را از رجوع به قرآن باز میدارد، گفت: مقدمه سوم نیز این است که طبیعی است که واکنش هرکدام از این گروهها برای رجوع به قرآن متفاوت است. مسئله دردناک این است که رفتارهای ما شبیه به رویکردهایی میشود که خودمان هم قبولشان نداریم. اصلی که میخواهیم مطرح کنیم این است که اگر ما کلام خدا را قبول داشته باشیم و بدانیم که یک کلام منحصر به فرد است و امانت فعال پیامبر(ص) نزد ماست و از مشابه شدن رفتارمان با کسانی که باورهای دیگری دارند خودداری کنیم، در این صورت نیاز اولیه خودمان را آشنایی با قرآن میدانیم.
وی اضافه کرد: خیلی اوقات از ما میپرسند که روش تدبر شما در قرآن چیست؟ بعد از ساعتها توضیح به ما میگویند که چه کسی گفته که باید به سراغ قرآن برویم؟ پس معلوم میشود که مشکل اصلی بر سر همین قدم اول است که به سراغ قرآن برویم یا خیر؟ اگر این ضرورت معلوم شد، روشهای رجوع به قرآن را خواهیم یافت. طرز فکرهای عجیب این است که بگوییم کلام خدا دین است، نه علم و یا اینکه إحکام است و نه تفصیل.
اخوت سپس عنوان کرد: بزرگترین خطای انسان نسبت به کلام خدا این است که آن را با کلام بشری مقایسه کند. در حالیکه قرآن کلامی فعال و ذیشعور است و مانند چشمهای فیاض جوشش دارد و سکوت نمیکند. بر اثر چنین مقایسهای برای انسان رخدادهای شومی ایجاد میشود و آن اینکه وقتی میخواهیم راجع به روشهای فهم قرآن صحبت کنیم، متن قرآن را شبیه به متون دیگر برداشت میکنیم. مثل اینکه منطق بشری را میخواهیم به قرآن عرضه کنیم. ترسهای بیجا در ما توسط کسانی که زندگیهای تصنعی خود را خواستهاند به قرآن نسبت بدهند و از قرآن برای خود استشهاد بیاورند، ایجاد شده است.
وی سپس اظهار داشت: گاهی سطح خطاب قرآن را همانند کلام بشری نگاه میکنیم و یا برای قرآن صوت و لفظ قائل میشویم در حالیکه اینطور نیست. به همین دلیل است که تا انسان به طهارت دست نیابد به حقیقت کلام خدا دست پیدا نمیکند. عبودیت بشر، به جای خدا مشکلی است که بر اثر این دیدگاههای غلط میتواند به وجود آید. اولین گام برای ورود به قرآن اعتقاد به این است که قرآن، کلام خداست و خدا محیط، علیم و قادر به کل شیء است.
اخوت با اشاره به اینکه برای رجوع به قرآن از لحاظ روشی، به چند اصل را باید توجه کرد، افزود: این اصول بسیار راحت است و هر کس میتواند آنها را رعایت کند. روش اول شناخت آیات إحکام(حقایق کلیتر) از آیات تفصیل(حقایق جاری در بسترهای زندگی) و پیدا کردن ارتباط بین این دو است. مثال آن در سوره یس است که در ابتدای سوره، قرآن کریم را به عنوان امری إحکامی معرفی میکند که صراط ایجاد میکند و این روش را در ادامه سوره توضیح میدهد. روش دوم شناخت مفاهیم و مصادیق آیات است. یعنی شناخت مصداقها و ارجاع آنها به مفاهیم.
وی افزود: روش سوم نیز این است که موضوعات و مطالبی که خدا در قرآن برای انسان بحث کرده را به مسائل و سوالات انسان برگردانیم و نیز سوالات و مسائل انسان را به موضوعات قرآن برگردانیم. موضوع به بالا و حقیقت، و مسئله به انسان برمیگردد. اگر انسان این سه روش را در پیش بگیرد، در هر موضوعی از متن فعال قرآن میتواند بهرهمند شود. عبودیت یعنی هر باید و نبایدی از جانب خدا باشد و راه این مسئله رجوع به کلام خداست. بیش از دنبال استاد و روش گشتن، باید به دنبال عزم درونی و عمل بر اساس آن عزم باشیم.
احمدرضا اخوت در انتها گفت: اگر صدر و ذیل حرفهای بنده درست باشد، افراد شنونده چند دسته میشوند. دسته اول خدا را شکر میکنند چون تاکنون همین رویه را داشتهاند و جنبه تأییدی برایشان پیدا میکند. برخی نسبت به صحت مسائل اتقانهای بیشتری میخواهند که توصیه میکنم به جلد اول کتاب تدبر در قرآن رجوع کنند. گروه سوم نیز اصل مسئله را قبول دارند اما درباره چگونگی ورود به قرآن راهکار میخواهند.
در ادامه، دکتر هادی بهرامی احسان به ایراد سخنرانی پرداخت و گفت: در راستای ایجاد نسبت بین مباحث علمیای که میخواهم عرض کنم با مطالب قرآنی آقای اخوت، نکاتی را عرض میکنم. اولین نکته این است که چرا به دنبال مسیرهای جدید میگردیم؟ مگر علم روانشناسی با این همه روانشناس، پژوهشگر، کتاب و مقاله چه مشکلی دارد؟ آیا علم را کلاً میخواهیم کنار بگذاریم و ادعا کنیم که این علم بیفایده است؟ برای گفتن از آخرین وضعیت علم چند نکته را عرض میکنم.
معاون پژوهشی دانشکده روانشناسی دانشگاه تهران افزود: به لحاظ تئوریک اگر به آثار محققان و نظریهپردازان نگاه کنیم، امروز نظریهپردازی در روانشناسی بسیار عقیم و ناکارآمد است. اغلب نظریات تا دهه ۱۹۷۰ ارائه شدهاند و از این سال به بعد تقریباً کلاننظریه نداریم بلکه مدلهایی داریم. در تولید نظریه در روانشناسی با بنبست و فقر مطلق روبهرو هستیم. نکته دوم این است که اگر درباره یافتههای روانشناسی هم صحبت کنیم، اولاً یافتهها باید در ذیل یک نظریه معنا شوند. ثانیاً یافتهها در این پارادوکس بسیار جدیتر درگیر هستند. در این عرصه نیز نوسانات و تناقضهای شدید را شاهد هستیم. به عنوان مثال اگر شما در پژوهشتان به یافتههای سالیان گذشته ارجاع دهید از شما نمیپذیرند و میگویند که این نظریهها تغییر کرده است.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران سپس گفت: نکته سوم این است که وضعیت کمک این علم به مشکلات انسان چگونه است؟ در اینجا هم بحران و مشکلات جدی را شاهد هستیم. ما کشور مناسبی برای مثال زدن درباره روانشناسی نیستیم. چون نه نظریاتش متعلق به ماست و نه با دقت آن را پیاده میکنیم. به کشورهایی باید رجوع کنیم که به دقت به آن عمل میکنند. نروژ و دانمارک رتبههای اول خودکشی را طبق آمار رسمی در دنیا دارند. کشورهایی که از لحاظ امکانات دنیایی در رتبههای اول هستند.
دکتر بهرامی احسان همچنین اظهار داشت: اگر دنیای امروز را نگاه کنیم روانشناسی حقیقتاً مسئول است و در مقابل سوالات بشریت بیپاسخ است. ما نتوانستهایم دنیایی امنتر، بهتر، آرامتر، آرامش پایدار و رضایت درونی برای انسانها ایجاد کنیم. از نارساییهای علم روانشناسی، نارساییهای جهانشناختی است. انسان و زندگی را محدود بررسی میکند و فقط از زندگی تا مرگ و صرفاً بدن انسان را مورد توجه قرار میدهد. نارساییهای معرفتشناختی به دلیل نگاههای عینی و محدود، دیگر مشکل روانشناسی است.
وی در ادامه در بحث انسانشناسی، تعریف انسان در علم روانشناسی را محدود دانست و گفت: انسان در روانشناسی موجودی لذتطلب است که بسیار در مقابل محرومیتها کمطاقت است و سبک زندگی مبتنی بر حداکثر لذت را برای او باید ایجاد کنیم. روششناسی مشکل دیگر علم روانشناسی است و چالشهای جدی در این عرصه را شاهد هستیم. روشهای کیفی هم در این بین راه به جایی نمیبرند چون آبشخور روششناسی کیفی نیز همان آبشخور روشهای کمّی است.
دکتر بهرامی احسان خاطرنشان کرد: انسان و علم روانشناسی در بحران است، در نتیجه چرخهای معیوب را شاهد هستیم. آیا انسان به خاطر نارساییهایش میتواند علمی رسا و کارآمد و مطلوب برای خود ایجاد کند؟ این محل تأمل است. به نظر میرسد پارادایمی جدید و اتفاقات خوبی در راه است. توماس کوهن وقتی درباره چیستی و تولید علم و عوض شدن پارادایم علم صحبت میکند، میگوید آغاز یک پارادایم جدید زمانی است که دانشمندان پارادایم موجود نتوانند برای صاحبان علم، رضایت ایجاد کنند و این مسئله نشان میدهد که آن پارادایم در حال عوض شدن و فروپاشی است.
وی سپس عنوان کرد: یک سوال این است که آیا بر اساس قرآن میتوان سبک زندگی استخراج کرد؟ قرآن کتاب علم نیست. از نظر من مأموریت قرآن توسعه دانش و ساینس برای انسان نیست. جوهره قرآن، تربیت انسان در مسیر کمال و خوشبختی اوست. اگر این مسئله مبنا باشد برای مراجعه به قرآن یک مقدمه ضروری نیاز است. آقای اخوت تعبیر قشنگی را به کار بردند که گفتند قرآن کتاب فعال است. یعنی دائم با شما حرف میزند و برای شما معنا ایجاد میکند و در نتیجه فقط پرهیزکاران میتوانند از آن استفاده کنند.
دکتر هادی بهرامی احسان در انتها با ذکر این نکته که برای بهره از قرآن یک سلوک منطقی و روششناسی ضرورتاً لازم نیست، گفت: فراتر از همه اینها یک سلوک معنوی، اخلاقی و تربیتی لازم است. این جان اگر کمی جهتگیریاش را و مرکز توجهاش یعنی قلب و عقل را در کنار این همه اشتغالات، به قرآن معطوف کند، آنقدر اشعه قرآن پرنفوذ است که تأثیر میگذارد و انسان را به پیش خواهد برد.
این همایش در انتها با پرسش و پاسخ همراه بود.